کارگردان: ژانگ ییمو
فیلم نامه: وی لو | بر اساس داستانی از هوا یو
بازیگران: گونگ لی، گِ یو و...
محصول چین/ هنگ کنگ | 1994 | 125 دقیقه
10/10
خلاصه داستان: اشراف زاده ای که تمام دارایی کلانش را با قمار به ورطه نابودی می کشاند و در این راه همسرش نیز او را ترک می کند. او که زمانی خان زاده بوده حالا باید مانند رعیت زندگی کند و با چهره وحشتناک زندگی رو به رو شود. دوره گردی، نمایش عروسکی سایه ای، جنگ، فقر و هزاران مصیبت دیگر برای زیستن در راه است...
تاریخ چند دهه به زیبایی در قالب فیلمی دو ساعته به تصویر کشیده شده است. شب گذشته این شاهکار ژانگ ییمو کبیر رو برای سومین بار دیدم. معمولا عادت ندارم یه فیلم رو چند بار ببینم. حتی خیلی از فیلم هایی که تو لیست Top10 ام هستند رو هم برای بار چندم نمی بینم. اما در مورد آثار ژانگ ییمو قضیه فرق میکنه. واقعا فیلم های این کارگردان رو دوست دارم. با فیلم هاش راحت ارتباط برقرار می کنم و به نظرم بهترین کارگردان دنیاست از هر نظر. نیاز مخاطب رو درک میکنه و فیلمی که میسازه کاملا تو مشتش ه. از بازیگران فیلمش بهترین نمایش و بازی رو می گیره و برای تک تک اشیاء و اجزای فیلمش حرمت و ارزش قائله. از موسیقی و رنگ ها به بهترین شکل استفاده می کنه. واقعا بهترین موسیقی های سنتی کشور پهناور چین رو میشه در آثار ییمو شنید. استاد استفاده از لوکیشن ها و مناظر بکره. و حس طبیعت دوستی و علاقه به رنگ ها در فیلمهاش موج میزنه. اینها ویژگی های آثار ییموست که در این فیلم هم به وضوح قابل مشاهده است و البته او استاد به تصویر کشیدن آداب و رسوم، تاریخ و فرهنگ کشورش هم هست. زیستن در کنار نمایش زندگی یک خانواده چینی، تاریخ چند دهه چین رو به تصویر می کشه. تاریخی که به قبل و بعد از پیروزی حزب کمونیست به رهبری مائو تسه تونگ علیه نیروهای ناسیونالیستی چیانگ کای شک مربوط است. ژانگ ییمو در این فیلم انتقاداتش رو به حکومت مائو و انقلاب او به صراحت بیان میکنه. فیلم از نیمه به بعد پر است از شعار، پرچم، عکس و پارچه های تبلیغاتی حزب کمونیست و مائو و زیرسوال بردن همه اینها توسط کارگردان. حزب کمونیست حزبی بود که بر پایه دفاع از حقوق کارگر و کشاورز بنا نهاده شد و دنبال رو سیاست های مارکسیسم بود اما در این فیلم این سیاست ها زیر سوال رفته و اتفاقا عامل بدبختی مردم معرفی می شود. برای مثال سکانسی که پروفسور بیمارستان به خاطر سیاست غلط سرکوب روشنفکران بازداشت شده و سه روز بدون غذا مانده و نمی تواند در زمان اضطرار به داد بیماران برسد. انتقادهای زیادی بر سیاست های مائو وارد است مانند قضیه «انقلاب فرهنگی/ سرکوب روشنفکران » و «جهش بزرگ به جلو» که باعث کشته شدن میلیون ها نفر در چین بر اثر قحطی شد.
گونگ لی در این فیلم یکی از بهترین بازی هایش را ارائه کرده و به نظرم بعد از فیلم «فانوس سرخ را برافراز» از همین کارگردان، بهترین بازی او در «زیستن» است. و البته از بازی خوب گِ یو نباید غافل شد که به زیبایی نقش مرد و پدر فداکار را بازی کرده است. او آنقدر رئال و واقعی بازی می کند که بیننده با هر گریه او اشک میریزد و با شادی اش خوشحال می شود. فیلم رگبار تراژدی است و پر از مصائب. فراز و نشیب ها و سختی های طاقت فرسای خانواده نجیب زاده چینی در مسیر پر پیچ و خم زندگی. پر از حسرت ها، افسوس ها، عبرت ها و درس هایی که هرگز رنگ شعار به خود نمی گیرند. زیستن نماد پدر و مادر دلسوز و فداکار است. تصویر رنج های اجداد و نیاکان ماست فارغ از ملیت، قومیت، فرهنگ و سرزمین. رنج هایی که در نبود امکانات و جامعه متمدن کشیدند تا دنیایی آرام و راحت را برای ما به ارث بگذارند.